با 7 میلیارد نفر زندگی می کنیم ولی باز تنهاییم.
1. از شبکه های اجتماعی کمی فاصله بگیرید.
سعی کنید فقط مطالب اساسی و مهم و یا انهایی را که برایتان در اولویت بالاتری قرار دارد مطالعه و دنبال کنید. بدانید چه می خواهید و بعد وارد شبکه ی اجتماعی یا مرورگر خود شوید زیرا به شخصه این را تجربه کرده ام که هنگامی که نمی دانم دنبال چه میگردم ساعت ها از وقتم را الکی در اینترنت می گذرانم و یا در برابر هر تبلیغی وسوسه میشوم.
2. کتاب را فراموش نکنید.
اگر احساس تنهایی می کنید سعی کنید کتاب بخوانید زیرا کتاب ها هم می توانند ذهنیت شما را تغییر دهند و هم شما را وارد دنیایی جدید کنند مخصوصا رمان ها و داستان های کوتاه. خدا را چه دیدید شاید کتابی را خواندید که در آن شخصی کم و بیش زندگی همچون شما داشت و در اخر پایانی شگفت انگیز رقم خورد.
3. با تضاد ها کنار بیایید و دیگران را درک کنید.
خیلی ها را دیده ام که می گویند کسی مرا درک نمی کند و من با همه فرق دارم و یا می گوید اصلا نمی توانم دیگران را درک کنم. از نظر من مشکل انجاست که نمی توانید با تضاد ها کنار بیایید، به دنیای اطرافتان نگاهی بیاندازید!؟ چه مشاهده می کنید؛ خوب و بد، زشت و زیبا، کوچک و بزرگ، پیر و جوان و... این ها همه نشانه این است که خداوند جهانیان دنیا را گوناگون و رنگارنگ رسم نموده است پس تفاوت ها را درک کرده، به انها احترام بگذارید و بدانید انها با یکدیگر معنا سازی می کنند.
4.تنهایی را ریشه یابی کنید.
چرا تنهایید؟ آیا خدایی نکرده بی کس و کار هستید یا تنها گاهی احساس دلتنگی می کنید و یا شاید هم شخصیتی خجالتی و گوشه گیر دارید؛ در این مورد خوب فکر کنید.
اما من خودم بر این معتقدم که همه ی تنهایی ها بد نیستند بلکه خیلی هم خوب و مفید هستند بگذارید مثالی بزنم: گاهی بهتر است در تنهایی خلوت کنیم و در مورد وضعیت حال و اینده، ارزیابی زندگی و اتفاقات پیش رو تامل و تفکر نماییم. امید وارم این مطلب را خوانده باشید و در صورت نیاز برایتان مفید واقع شده باشد.منتظر نظرات شما هستم.